نتایج جستجو برای عبارت :

سرگذشت۲

به نام یکتای بی همتا
شب اول که اومدند رفتیم با هم صحبت کنیم به جز ظاهرش وتیپش که یک کت خیلی گشاد تنش بود بقیه موارد اوکی بود
چهره اش از عکس بهتر بود
اونشب بس که استرس داشتم و اولین خاستگاری بود که به خونه راه داده بودیم من کلا هنگ بودم و فقط ایشون کمی صحبت کرد و من حرف خاصی نزدم
خیلی به نظرم با ایمان و مهربون اومد
بعدازاینکه رفتن به صورت تلفنی و پیامکی در ارتباط بودیم خیلی بحث ها و صحبت ها مطرح شد و باز نظر من دوباره داشت منفی میشد 
کلی سوال و نکت

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها